معنی صور اسرافیل

لغت نامه دهخدا

صور اسرافیل

صور اسرافیل. [رِ اِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) شاخی که اسرافیل در وی دمد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل).آنچه اسرافیل در آن دمد. (مهذب الاسماء). آنچه اسرافیل روز محشر خواهد دمید یک بار جهت میرانیدن و بار دیگر برای زنده کردن و میان هر دو نفخه چهل سال فاصله باشد. (غیاث اللغات). آنچه اسرافیل در آن دمد جهت میرانیدن و زنده کردن خلق. (منتهی الارب):
سرافیل را دید صوری بدست
برافراخته سر زجای نشست.
فردوسی.
گیتی بمثل سرای کار است
تا روز قیام و نفخت صور.
ناصرخسرو.
خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل
غریو سبحه ٔ رضوان و زیور حورا.
خاقانی.
سر برون زد ز مهد میکائیل
به رصدگاه صور اسرافیل.
نظامی.
و رجوع به صور شود.

صور اسرافیل. [رِ اِ] (اِخ) میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی. مدیر روزنامه ٔ صور اسرافیل که بخاطر نام روزنامه اش به صور اسرافیل ملقب گردید. ملک زاده ترجمه ٔ او را چنین آورده است: وی در سنه ٔ 1292 هَ. ق. در شهر شیراز متولد شد. خانواده ٔ او در شیراز مردمان فقیری بودند. در اوان کودکی پدرش آقا رجبعلی درگذشت و عمه ٔ وی سرپرستی او را به عهده گرفت پنجساله بود که با عمه وجده ٔ خود به تهران رفت. چهارده ساله بود که به شیرازبازگشت و در آنجا به تحصیل پرداخت. مقدمات ادبیات، منطق و ریاضی را نزد اساتید زمان فراگرفت و بسال 1311 هَ. ق. با عمه ٔ خود به تهران رفت و در دارالفنون و دیگر مدارس عالیه ٔ تهران به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت و یکی از دانشمندان زمان گردید. و این هنگام بود که نهضت آزادی خواهی آغاز شده بود. در انجمن های سری و مجامع خفائی ایرانیان راه یافت و با بزرگان سیاسی ایران آشنا گشت و یکی از ارکان عمده ٔ آزادی طلبان به شمار رفت. بسال 1324 هَ. ق. آزادی طلبان ایران موفق شدند مشروطیت را در ایران برقرار سازند، پس از فوت مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه با مشروطیت مخالفت کرد. میرزا جهانگیرخان بهمداستانی چند نفر از دانشمندان بمقاومت برخاست و روزنامه ای موسوم به صور اسرافیل ایجاد کرد. تا آن وقت ادبیات و انشاء ایرانی عموماً وروزنامه ها خصوصاً بطرز نگارش قدیم سراسر الفاظ مسجعباطمطراق و بی حقیقت و معنی و خالی از سود و اثر بود. این روزنامه تأثیری فراوان کرد. روزنامه ٔ صور اسرافیل به مشکلاتی دچار شد چندین بار نویسنده ٔ او را تکفیر کردند و چند بار بساط روزنامه نویسیش را فروپیچیدند. (از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ج 2 صص 240-243 به اختصار). مقالات اول و آخر روزنامه صور اسرافیل بقلم مؤلف لغت نامه است جز شماره ٔ 20 که بقلم صور اسرافیل میباشد. پس از اشغال مجلس جهانگیرخان نیز بوسیله ٔ قزاقان دستگیر شد و او را به باغشاه بردند. احمد کسروی نویسد: هنگامی که از مقابل سفارت انگلیس می گذشتندیک دسته ارمنی و اروپائی ایستاده بودند، میرزا جهانگیرخان ایشان را دید و آواز برداشت: «ما آزادی خواهانیم ». قزاقی از پشت سر شوشکه بر پشت سر او فرودآورد وخون روان گردید. سپس آنان را به باغشاه بردند و روزچهارشنبه سوم تیر ماه 1326 هَ. ق. او را خفه کردند. (تاریخ مشروطیت تألیف احمد کسروی صص 639- 660).


اسرافیل

اسرافیل. [اِ] (اِخ) اسرافین. فرشته ٔ صور. (السامی). فریشته ٔ صور. ملک بعث. صاحب صور. خداوند صور. (زمخشری) (مهذب الاسماء). یکی از فرشتگان مقرب مأمور دمیدن روح به اجسام و نفخ صور در روز رستاخیز، او قبل از همه ٔ فرشتگان به آدم سجده کرد. (قاموس الاعلام ترکی). نام فرشته ای است که در قیامت دوبار صور خواهد دمید. در دمیدن اول همه ٔ مخلوق مرده و نیست خواهند شد و در دمیدن بار دیگر همه ٔ مردگان زنده خواهند شد. (غیاث). اسرافیل بزبان سریانی بنده ٔ خدای تعالی. اسرا بمعنی بنده و ئیل نام خدای تعالی و او ملک مقرب است و بدو متعلق است نفخ صور و احوال قیامت. (کشف). رجوع به المعرب جوالیقی چ احمد محمد شاکر ص 8 و امتاع الاسماع ج 1 ص 80 شود.


صور

صور. (ع اِ) بوق. (مهذب الاسماء). شاخ حیوان که آنرا مینوازند. (غیاث اللغات). شاخ که در آن دمند. (منتهی الارب). نای. ناقور. قرن. شاخ. (منتهی الارب):
دم صور بشناس و انگیختن
روانها به تنها برآمیختن.
اسدی.
گیتی بمثل سرای کار است
تا روز قیام و نفخت صور.
ناصرخسرو.
سندان بسنان چنان شکافد
چون صور که آسمان شکافد.
خاقانی.
رگ رگست این آب شیرین و آب شور
در خلایق میرود تا نفخ صور.
مولوی.
حریفان خلوت سرای اَلَست
به یک جرعه تا نفخه ٔ صور مست.
سعدی (بوستان).
و رجوع به صور اسرافیل شود.

فرهنگ فارسی آزاد

صور اسرافیل

صُوْر اِسْرافِیْل، شیپوری است که اسرافیل طبق اعتقادات اسلامی، در قیامت در آن می دمد و مردگان را زنده می سازد که تعبیرش بسیار روشن است،


اسرافیل

اِسْرافیل، یکی از چهار فرشته مقرب که مأمور اعطای حیات بخلق است (بصور اسرافیل مراجعه شود)،

حل جدول

صور اسرافیل

شیپور روز رستاخیز


اسرافیل

یکی از چهار ملک مقرب، فرشته صور

تعبیر خواب

اسرافیل

: اگر اسرافیل را اندوهگین بیند که در صور همی دمید چنانکه او صور همی شنود دلیل که در آن سر زمین مرگ بسیار بود اگر بیند اسرافیل صور همی داشت دلیل کند که در آن زمین عدل و داد وایمنی و ظالمان هلاک گردند اگر اسرافیل گشاده رو بود و شادمان و در وی نگاه کرد دلیل کند که از جانب پادشاه خیر و ایمنی بود اگر بیند که اسرافیل او را نامه مهر کرده داد دلیل که اجلش نزدیک باشد اگر بیند که اسرافیل او را بانگ میزد وناپدید گردید دلیل که او را از پادشاه زیان و مضرّت رسد
- اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

اگر اسرافیل را به خواب بیند چنانکه صورت اوست دلیل کند که قوّت و بزرگی یابد وعالم و دانا گردد و در آن دیار ایمنی بود اگر بیند که اسرافیل صور در دست داشت دلیل بر محنت و بلا وفتنه بود زیرا که او را امر است از خدای تعالی به دمیدن صور هرجا که دمیدن صور پیدا گردد در آنجا فتنه و ترس و مرگ بود چنانکه حق تعالی می فرماید (و در «صور» دمیده می‌شود، پس همه کسانی که در آسمانها و زمینند می‌میرند، مگر کسانی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در «صور» دمیده می‌شود، ناگهان همگی به پا می‌خیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.) زمر 69 اگر که اسرا فیل صور را در دست داشت و در شهری بود و نمیدید دلیل کند که در آن شهر بیم و ترس افتد اگر بیند که اسرافیل به خشم در وینگاه کرد دلیل کند که پادشاه آن دیار بر وی خشم کند - محمد بن سیرین

فرهنگ عمید

صور

بوق
* صور اسرافیل: در روایات، شیپوری که اسرافیل در روز رستاخیز دو نوبت در آن می‌دمد. در مرتبۀ اول همۀ زندگان می‌میرند و در بار دوم تمام مردگان زنده می‌شوند: خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل / غریو سبحهٴ رضوان و زیور حورا (خاقانی: لغت‌نامه: صور اسرافیل)،
* صور صبحگاهی: [قدیمی، مجاز] آه، ناله، زاری، و فغان هنگام صبح: به صور صبحگاهی بر‌شکافم / صلیب روزن این بام خضرا (خاقانی: ۲۴)،
* صور نیم‌شبی: [قدیمی، مجاز] آه، ناله، زاری، و فغان در نیم‌شب: به صور نیم‌شبی در‌شکن رواق فلک / به ناوک سحری برشکن مصاف قضا (خاقانی: ۸)،


اسرافیل

در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می‌دمد تا مردگان زنده شوند،

فرهنگ فارسی هوشیار

اسرافیل

اسرافین، فرشته صور، صاحب صور، خداوند صور، یکی از فرشتگان مقرب مامور دمیدنروح باجسام و نفخ صور در روز رستاخیز

فرهنگ معین

اسرافیل

(اِ) [ع.] (اِ.) فرشته صور، فرشته مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روز ر ستاخیز.

نام های ایرانی

اسرافیل

پسرانه، درخشیدن مانند آتش، نام یکی از چهار فرشته مقرب و مأمور دمیدن صور و برانگیختن مردگان در روزرستاخیز

معادل ابجد

صور اسرافیل

678

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری